لطیفه 1
غضنفر صبح یه لیوان خاکشیر می خوره ، تا شب پشتک میزنه که ته نشین نشه !
لطیفه 2
به غضنفر میگن درو ببند هوای بیرون سرده !
میگه : مثلا اگه من درو ببندم هوای بیرون گرم میشه ؟!
لطیفه 3
به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست .
میگه : رحمت ایزدی دیگه کیه ؟
میگن : نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت .
میگه : دیار باقی دیگه کجاست ؟
میگن : یعنی دار فانی رو وداع گفت .
میگه : دار فانی دیگه چه جور داریه ؟
میگن : یعنی رخت از این دنیا بست .
میگه : منظورتون رو نمی فهمم !
میگن : بابای خرت مرد .
میگه : خر ما بابا نداشت !!!!!
لطیفه 4
اولی : احمق کسی است که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشد .
دومی : مطمینی ؟
اولی : صد در صد .
لطیفه 5
یکی داشته پشت بوم خونش رو آسفالت می کرده ، آسفالت زیادی میاره سرعت گیر می گذاره .
نظرات شما عزیزان:

باحال بود بيشترش كن .....
.gif)
.gif)